خداوندا
دلم امروز پر از درد است
زدند خنجر به قلب من
شکستند بندگانت قلب و روحم را
دلم امروز پر از فریاد تنهائیست
رهایم کن
که شاید غرق شوم در بستر غم های بی دردم
دلم امروز پر از درد است و تنهایی
* امیر امیری*
فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد
دنیا پر از صدای پای حرکات مردمی است که
در حالیکه تو را می بوسند،
طناب دار تو را می بافند
پادشاها از سکوتت خوانده ام فرمان به رفتن داده ای!
بی سبب افتان و خبزان امر به رفتن کرده ای!/
پادشاها لطف و انصافت کجاست؟
آنهمه عشق و وفایی که گفتی پس کجاست؟/
امر و فرمانت مثال خنجری بر قلب بیمارم نشست
این غرور و این دلم با حکم تو در هم شکست/
درد این تحقیر مرا دیوانه کرد
چون امیدم را بکشت و عشق را ویرانه کرد/
پادشاها میروم،بی مزد و منت میروم
با دلی پرخون و اندوهی فراوان میروم/
با تنی زخمی و روحی پر ترک من میروم
با دلی ماتم زده از سوی تو من میروم/
پادشاها از برای خاطر تو میروم
چونکه فرمان داده ای من میروم/
پادشاها میروم،بی کم و کاست هم میروم
پادشاها دلبرم، با عشق بر تو میروم/
پادشاها میروم، من میروم
با تنی پرخون و بی دل می روم/
میروم تا که شاید این دلت باور کند
قصه عشق مرا در این جهان اعلان کند/
عاشقی بودم مثال همرهی در کوی تو
خسته گشتی و شدم من هم بُــرون از کوی تو/
(شعر: امیر امیری)
دوست داشتن آن نیست که در لحظه خواب یاد کنی یارت را
عشق آن است که هر لحظه به یادش باشی
( امیر امیری)
چقدر این روزها دل شکستن راحت شده،با کلام و بی کلام،با قصد و بی قصد،
فقط می شکنند.....می شکنند تا از قافله این جماعت دل شکن عقب نمونند،
و چقدر آسان و بچه گانه با عشق و دوست داشتن برخورد می کنند
چقدر راحت...
همه چیز راحت شده
عشق راحت، دل شکستن راحت و بعد از اون هم انتظار دارند تا با یک کلمه همه چیز تمام بشه
تنها با یک معذرت
اما نمی دونند که برای دلِ شکسته درمانی نیست!!
هیچ درمانی؛؛ جــز مـــرگ
امروز بار دیگر بر سوگ نشسته و رخت عزا می پوشیم
امروز صبح خبری همه مان را بهت زده کرد، خبری که گویا دروغی بیش نبود اما همهمه ها و ولوله ها خبر از صحت خبر داشت
خبری که هیچکس تمایلی بر باور داشتنش ندارد اما چه کنیم که مجبور بر باور کردنیم
همه غمگینند و ناراحت.
با کمال تاسف و تاثر مطلع گشتیم که همکار ارجمندمان،
استاد گرانقدر جناب آقای
دکتر احمد علی پاپهن
در نیمه های شب بر اثر عارضه قلبی دار دنیارا وداع گفته و بار سفر بر بسته است.فقدانش قلبمان را جریحه دار و روحمان را داغدار کرد.
این ضایعه را بر تمامی دوستان و جامعه دانشگاهی،بالاخص دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز تسلیت عرض نموده و از خداوند منان آرزوی علو درجات را برای روح آن مرحوم خواستاریم.
(امیر امیری)
خداوندا.........
چقدر پُـــر دردم من امروز
گوشه ای دنج آرام می خواهم من
دردهایــــم ریزش اشکانم را طلب می کند و من ظالمانه در برابر ریزششان مقاومت می کنم
ایستادگی می کنم تنها به جرم آنکه نامم مرد و است باید بری باشم از ریزش اشک
اما اینک صادقانه فریاد بر می آورم، فریاد بر می آورم که خود نیز با تمام وجود طالب ریزش اشکم
آری گوشه ای دنج و آرم می خواهم من؛ چراکه این روزها خسته ام
خسته از هر چه هست و نیست، خسته از این دنیا و آدمها،
و خسته از این همه مرد و نامرد
خسته از خنجر دوست و دشنه دشمن
این روزها دلم در هوای گریه له له میزند، گریه ای پُــر درد و پُــر غم.
به آنچه که می خواستم رسیدم اما چه سود...!!
چه سود که زبان نحسان این دنیای آلوده هر روز وِرد جدیدی می خوانند و با کلمات تلخشان روحم را آزار می دهند دوستانم قلبم را می شکنند
بر خلاف آنچه که این روزها باید شاد باشم و مسرور اما می دانم که شادی هم چیزی را نصیبم نمی کند
چه سود که دوست نیز از من گریزان است و در پی فراق!!
هرچند که باید شاد باشم اما نیستم
نیستـــــــم چون خنجر دوست و دشمن آزارم می دهد و روحم را آزرده می سازد
آنچنان آزرده ام کرده اند که روح خش دارم دیگر هیچ جلایی را نمی پذیرد
و هنوز هم آزارهایشان ادامه دار است و پُـــر درد
هر روز بدتر از دیروز.
آنچنان که گویا هر روز عید قربان است
امان از دست دنیایت خدایا
که انسانها غرورم را شکستند
امان از مرد و نامردان دنیا
کمر بر قتل امیدم ببستند
( امیر امیری (
نمی دانم چرا عده ای به دنبال آنند که سکوتم را بستانند و زخمم بزنند!!