دوباره برگشتم سر خونه اول،
تازه داشتم بوی بهارو حس می کردم،
تازه داشتم از خودم بیرون می اومدم،
تازه داشتم به زندگی عادت می کردم،اما دوباره...
لعنت به این زندگی ،
اگرچه نمی توان به گذشته های زیبــا بازگشت
اما می توان مانند گذشته ها زیبــا زیست
(امیر امیری)
براستی که برای هیچ فردایی اعتباری نیست
وای که چقدر زود دیر شد!!!
دگر این روزها کسی دردم نمی داند
کسی همراه من آواز مستی را نمی خواند
(امیر امیری)
من بی صدا شکستم
چون در خودم شکستم
این عشق کرده مستم
از هرچه بود گـسستم
(امیر امیری)
هر چه که میگردم نمیتوانم جوابی برای مهربانیت بیابم
تو مهربانی و این خوب بودنت،تزئین لحظه های پر از عشق من است
کاش جوابی بود برای تشکر و قدردانی
هرچه گشتم نیافتم واژه ای را که لایق توصیف تو باشد تا نثارت کنم
دوستت دارم پاک و خالصانه
و تو این را بهتر از هرکس دیگری میدانی
و کاش فرصتی باشد برای جبران مهربانی و .....
(امیر امیری)
چه سخت است که هر دم تو تنها شوی
با غم و غصه و درد تو همراه شوی
چه سخت است که در عشق رسوا شوی
ز عشقت گنه کار و پیــدا شوی
چه سخت است به کُنجی روی
ندانی چگونه نمایان شوی
(امیر امیری)
دلم امروز برایت تنگ تنگ است
در عاشق بودنم دنیا قشنگ است
دلم امروز پراست از عشق و مستی
به یادت خورده ام می تا به مستی
(امیر امیری)
من نوشتم امشب از حال دلم
از سکوت و وحشت و درد دلم
من نوشتم از دلی پر درد و راز
از فراق و روز و شب های دراز
من نوشتم از غم این عشق خود
از غم تنهایی فردای خود
من نوشتم از غم و اندوه دل
از شکست قلب این حسرت به دل
من نوشتم صد دو بیت، شعر و غزل
عمر من در حسرت روزی گذشت بی غش و غل
من نوشتم تا که شاید قلب من
اندکی آرام شود از درد من
(امیر امیری)