در جنگ میان من و تو برد نداریم
عاشق شده ایم قدرت پیکار نداریم
(امیر امیری)
همه عمرم بماندم که ببینم
چه وقت میرسد از دوست خبر
همه عمرم بگذشت و
نشد هیچ خبر
(امیر امیری)
نیاز آدمها بهانه ای شده برای دوست داشتنت
نیاز که نباشد
از احترام و دوست داشتن هم خبری نیست
و کاش میفهمیدیم
که فرق است میان این دو
امیر امیری
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز در پولِ نانِ خود وا مانده ایم
امیر امیری
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
عجب دروغی ست که گویند
پایان شب سیه، سپید است
گاهی
عشق را جای بگذار و بگذر
قدیمی تر می شود
جاافتاده تر و دلچسب تر
ولی فراموش نمی شود... هیچگاه
امیر امیری